رنگ
بنا به گفته بولاگ1 ارتباط درک ما از زیبایی با رنگ بسیار ساده و فوری است و اگر هم شناخت تئوریک نسبت به رنگ نداشته باشیم، بهطور غریزی در موقعیتی قرار داریم که رنگ بهراحتی در ما نفوذ میکند و عمق و گرما و تونالیته (کیفیت عینی) آن با بعضی از احساسات و عواطف ما آمیخته میگردد. ادراک رنگها پیرو قوانینی است که معمولاً هنرمندان و گرافیستها از آن استفاده میکنند. برای آموزش این قوانین میتوان از دایرههای رنگین یا تکنیکهای دیگر استفاده کرد. در هر صورت، هرکس میتواند از رنگ به دو طریق استفاده کند: یکی نمونهسازی طبیعی عینی، مثلاً از دریا به رنگ آبی و یا استفاده از رنگهایی که بهطور ناخودآگاه به ذهن متبادر میشود و قانون و قاعده خاصی ندارد. این نوع استفاده از رنگ است که افکار و شخصیت خالق آن را نمایان میسازد و نباید آن را سرکوب کرد (محمدپور و سهیلی، 1382: 24- 25) بهطورکلی، بین رنگهای گرم و سرد هماهنگی وجود دارد و همانطورکه سفید متضاد سیاه است رنگهای گرم نیز متضاد رنگهای سرد میباشند. با رنگهای مختلف میتوان اندازه و وزن یک شیء معین را کوچک یا بزرگ، سبک یا سنگین جلوه داد. اصولاً رنگهای گرم و روشن باعث توسعه اشیا شده، به آنها وسعت میدهند و بهعکس رنگهای سرد و تیره باعث میشود که اشیا کوچکتر از اندازه خود به نظر آیند. پی بردن به رنگها میدان فکر و عمل را باز و وسیع و بعضی از مشکلات و محالات را به کلی برطرف مینماید (مقدسی، 1372: 62-63).
نگرش روان شناختی به مسئله رنگ
همه رنگها، دوست کناریشان و عاشق روبهروییشان هستند (مارک شاگال 1985- 1895) (وایک وان، 1387: 118).
برای همه ثابت شده است که رنگ به خودی خود در هنر وسیله پرقدرتی برای بیان و نشان دادن حالتهای عمیق درونی است. در مورد کودکان تخیلات و حالتهای عاطفی است که تعیینکننده انتخاب رنگهاست نه حقیقت بیرونی (مختاری، 1376: 39). بدون تردید، رنگها بهعنوان محرکهای محیطی اثر بسیار زیادی بر سیستم عصبی انسان دارند. تماشای رنگهای گرم، میزان ضربان قلب را تشدید مینماید و برای نمایش فضای پرهیجان کاربرد دارند. در میان رنگهای گرم، رنگ قرمز به قدری نافذ و سریع الحرکت است که از هر رنگ دیگری زودتر به چشم میخورد. رنگهای گرم تحریککننده، سبب فعالیت و جنبوجوش، الهامدهنده روشنی، شادی، زندگی و مولد حرکتاند، درحالیکه رنگهای سرد، برعکس، موجد حالتهای انفعالی، سکون، بیحرکتی و تلقینکننده غم و اندوه میباشند (مقدسی، 1372: 54- 55).
سفید
رنگ سفید، رنگی است ضعیف، بیاحساس و غیرمحرك است. طبق آمار، افرادی که رنگ سفید رنگ اوّل آنهاست، باید کمک روانی بگیرند. رنگ سفید که مجموع رنگهاست، یک احساس سکوت در خود دارد؛ زیرا همه چیز در آن محو میشود. این رنگ در خود حاوی بینهایت امکانات رنگی است و در واقع، نماد جوانی و عدنی است که قبل از هست شدن است (مختاری، 1376: 40).
زرد
دوستداران رنگ زرد علاقهمند حکمت، خلاقیت و نوآور بوده و افرادی باریکبین، منظّم، خوشسلیقه، شوخطبع، خوشاخلاق، جالب، جذاب، یادگیرنده، پرجنبوجوش، سرگرمکننده، خوشبین، بخشنده، صادق و وفادار هستند (حدادگر، 1390: 182- 189). افرادی بیشتر این رنگ را دوست دارند که یا باهوش و یا بیاستعداد و عقب ماندهاند (مختاری، 1376: 37). رنگ زرد نزدیکترین رنگ به نور خورشید است و از هر سو نورانی و تابنده به نظر میرسد. از مشخصات رنگ زرد انعکاس دادن نور میباشد. رنگ زرد که کمرنگترین رنگهاست، بانفوذ است اما تأثیرش بسیار سبک است. رنگ زرد با هیجانی ملایمتر از رنگ قرمز اثر میکند و به همین دلیل، تا حد زیادی فرحبخش میباشد. این رنگ نشانه اشتیاق و علاقه به آزادی و معرف هوش و تیزبینی است. زرد روشنترین رنگ بین رنگهای اصلی است و زمانی که با رنگهای خاکستری، سیاه، بنفش مخلوط شود، تمام خصوصیاتش را از دست میدهد. زرد تراکمی از سفیدی میباشد. قرمز نقطه ختم رنگ زرد است و در آن اثری از زرد وجود ندارد. زرد طلاییرنگی است مُنَوَر با درخششی ملایم، بدون وزن و نامتعادل. در گنبدهای مساجد بیزانس و زمینه نقاشیهای استادان قدیمی. از این رنگ بهعنوان نماد آخرت، شگفتی، پادشاهی و سلطنت، نور و خورشید استفاده شده است. هاله طلایی که هیکل مقدسین را مُنوَر میساخت، بهترین کاربرد این رنگ میباشد. بهطورکلی، رنگ زرد نشان روشنی و نور بوده است. وقتی گفته میشود که فلانی روشن است، این گفته کنایه از هوش و آگاهی او است. رنگ زرد از لحاظ سمبولیک با فهم و دانایی ارتباط دارد و نشانه دانش و معرفت است. گرانوالد بیش از دیگر نقاشان از بیان سمبولیک رنگ زرد آگاهی داشته است و به عقیده او حضرت مسیح (علیهالسلام) در دریایی از نور زرد به سوی آسمان صعود میکند. رنگ زرد وقتی رقیق شود، بیانگر حالت حسادت است. رنگهای سمبولیکِ خورشید، روز، شادی، امید و آرزو، صلح و آشتی، آرامش و آزادی را با رنگهای زرد یا پرتقالی نشان میدهند. زرد روی قرمز پر سروصدا، بشاش و دارای زرقوبرق است؛ میخواهد فریاد بزند و نشاندهنده شکوه و جلال و معرفت است. رنگ زرد روی قرمز مایل به بنفش، بهشدت خودنمایی میکند. زرد روی آبی متوسط میدرخشد و اثری غریب و دافع دارد. زرد تحمل تجلی رنگ آبی را ندارد (مقدسی، 1372: 57- 58).
نارنجی
رنگ نارنجی حد وسط رنگ زرد و قرمز، و ترکیبی از این دو رنگ است. نارنجی نمایشگر تداخل نور و ماده است، حداکثر گرما را دارد، بعد از رنگ زرد روشنترین رنگ دایره رنگهاست و درخشش و تابندگی فوقالعادهای دارد. از بین رنگهای موجود، رنگ نارنجی دارای درخشش خورشید است. از حد اعلای گرما بهرهور بوده، زمانی که به قرمز متمایل گردد، انرژی فعالی را در خود حفظ میکند. در صورتی که نارنجی را با سیاه ترکیب کنیم، کاراکتر خود را از دست میدهد و روبهزوال میرود و بهصورت قهوهای خاموش و بیاثر درمیآید. ترکیبش با رنگ سفید باعث تنزل جلوه آن میشود. چنانچه رنگ قهوهای بهدستآمده از ترکیب نارنجی و سیاه را با سفید روشنتر کنیم، رنگ بِژ گرمی به وجود میآید که معمولاً از آن در رنگآمیزی فضاهای داخلی بناها استفاده میشود و رنگی گرم و تابان است (مقدسی، 1372، 57-60)
قرمز
از نظر روانشناختی رنگ قرمز مظهر شدت و زیادهروی است. قرمز رنگ عشق، تنفر، فداکاری، خشونت، خون و آتش است. افراد علاقهمند که زیاد از این رنگ اسنفاده میکنند، اشخاص تند، سرکش و در عین حال، فعال و شجاع وکمی عجول و خودپرست، جاهطلب، سلطهجو، ریاستطلب و خواستار اولویت و ارجحیتاند؛ بهگونهای که، هیچ ایراد و انتقادی (هر چندکوچک) را نمیپذیرند (حدادگر، 1390: صص 184-185). قرمز رنگی گرم، منبسط و زنده است و در عین حال، پرنیرو و مصمم به نظر میرسد. فابر بیرن ادعا میکند، افرادی که به رنگ قرمز علاقه دارند، دو دستهاند، دسته اول افرادی هستند، که بدون تفکر، سریع حرفشان را میزنند و دنیا را مسئول ناراحتیها و مشکلات خود میپندارند؛ خوشحالاند و زندگی را شیرین میدانند. دسته دیگر افرادی هستند که تظاهر به شجاعت میکنند. اگر کسی از رنگ قرمز بدش بیاید، احتمالاً عصبی و ناراحت و از دنیا بریده است (مختاری، 1376: 38). اولین رنگی که کودک پیش از همه رنگها میشناسد، رنگ قرمز است. این امر به علت سرعت، شدت و تحرک عجیب آن است و بدین خاطر، با آن مأنوس شده، الفت پیدا میکند و آن را بیشتر از رنگهای دیگر دوست دارد. رنگ قرمز، رنگ آتش است؛ رنگ گرما و حرارت. ازاینرو نشاندهنده هیجانات و احساسات روانی بشر است. رنگ قرمز در تابستان درجه حرارت را بهطور روانی افزایش میدهد. قرمز همچنین رنگ خون است، رنگ زندگی و حیات، عشق و علاقه، شوق و اشتیاق. کودکان بانشاط و سالم و پرقدرت به رنگ قرمز علاقه وافری نشان میدهند. از طرف دیگر، قرمز یکی از دوازده رنگ دایره رنگهاست که نه به آبی متمایل است و نه از زردی نشان دارد. بهشدت میدرخشد و به آسانی تاریک و خاموش نمیگردد. قرمز رنگی است بسیار انعطافپذیر و به حالات مختلفی درمیآید. بهراحتی میتوان آن را با آبی یا زرد ترکیب کرد و استعداد فراوانی برای تغییر مایههای رنگی دارد. قرمز ِنارنجی، رنگی تاریک و متراکم میباشد و حرارت و تابندگی آن حرارتی دورنی و باطنی است. وقتی رنگ قرمز به قرمز نارنجی تبدیل شود، نیرویی آتشین و ملتهب پیدا میکند. رنگ قرمز نماد زندگی و عامل مؤثری در سازندگی و تشدید رویش گیاهان است و بیانکننده هیجان و شورش میباشد. رنگ قرمز را همرنگ ستاره مریخ میدانند و علامت جهان متلاطم، جنگ و شیاطین، و نشان تثبیتشدهای از مبارزه، انقلاب و شورش دارد. قرمز نارنجی تابشی پرشور از عشق، و قرمز ارغوانی برعشق روحانی دلالت دارد. در رنگ ارغوانی قدرت روحانی و غیرروحانی دنیوی با هم متحدند. همچنین رنگ قرمز مبین پیروزی، موفقیت، فتح، نفوذ و غلبه بر مشکلات میباشد. رنگ قرمز بر زمینههای مختلف رنگی حالات گوناگونی ایجاد میکند؛ مثلاً روی ارغوانی تیره دارای اثری آرام و خاموش است. در این جا حرارت وگرمیاش تسکین مییابد. قرمز روی زمینه بنفش دارای تابش و التهابی فراوان است و شدتش تخفیف یافته کمتر خود را نشان میدهد. قرمز روی زمینه زرد متمایل به سبز، چشم را خیره کرده بسیار زننده است و زرقوبرق دارد و روی نارنجی به نظر سوخته و تاریک میآید. روی سیاه تضاد ایجاد میکند و به طرف قرمز نارنجی متمایل میشود و حالت شرور و فاتح به خود میگیرد. قرمز نارنجی و قرمز ارغوانی نقطه مقابل یکدیگرند اولی شرور و شیطانی است و دومی پاک و آسمانی (مقدسی، 1372: 55- 57).
صورتی
رنگ صورتی نشاندهنده ملایمت است. افراد علاقهمند به این رنگ دیگران را خوب درک میکنند و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف رفتار میکنند. شاداب و با نشاطاند و اغلب خشونتها، دشواریها و شکستهای زندگی را تحمل میکنند و میانهرو هستند (حدادگر، 1390: 182- 189). افرادی که جرئت انتخاب رنگ قرمز را ندارند، معمولاً این رنگ را انتخاب میکنند. این افراد، کسانی هستند که زندگی سختی را پشت سرگذاشتهاند و به دنبال آرامش هستند (مختاری، 1376: 39).
قهوه ای
قهوه ای رنگ زمینی است و علاقهمندان به این رنگ، محکم، قابلاعتماد و زیرکاند. آنها احساس مسئولیت شدیدی دارند که گاهی به وسواس منجر میگردد. مسائل را از دور مینگرند و معمولاً در فعالیتها شرکت میجویند (مختاری، 1376: 39).
بنفش
رنگ بنفش نشاندهنده خود آگاهی و هوشیاری معنوی و خلاقیت بسیار بالاست. افراد علاقهمند به این رنگ، بصیر، هنرمند، ایدهآل و آرمانگرا، سحرآمیز، نظریهپرداز، آیندهنگر، خیالپرداز، دارای گیرایی و جذبه روحانی، عدم هماهنگی و همنوایی و وفق دادن، مبتکر و نوآور هستند. بنفش هم حالت هیجانی رنگ قرمز را دارد، هم حالت آرامش رنگ آبی را. این رنگ، رنگ عُرفاست. دوستداران این رنگ پیوسته مجذوب زیباییها و ظرافتها میشوند، مغرور و اجتماعی هستند و بیشتر به امور معنوی میپردازند (حدادگر، 1390: 182- 189). ساختن رنگ بنفش خالص- که از ترکیب قرمز و آبی به وجود میآید- کار سادهای نیست؛ زیرا همواره یا به قرمز یا به آبی متمایل میشود و تشخیص آن چندان آسان نمیباشد. در دایره رنگها بنفش، رنگ مقابل زرد است و با آن تضادهای شدیدی ایجاد میکند. رنگ زرد نماینده هوش و دانش است و در مقابل، رنگ بنفش نمایشگر بیخبری، بیاختیاری، ظلم و دشواری است. رنگی مرموز و برانگیزاننده احساسات است که در حالت متضاد، گاهی تهدید میکند و زمانی تشویقکننده و امیدبخش است. رنگ بنفش را اگر در سطوح وسیع به کار گیریم، حالت ترس را نشان میدهد؛ بهویژه اگر بنفش متمایل به ارغوانی باشد که اغلب در طبیعت و در مناظر به چشم میخورد. گوته شاعر آلمانی درباره بنفش گفته است: «اشارهای است به ترس زیاد، آخرت و انتهای جهان.» بنفش در دایره رنگها مبین دینداری و تدین است و زمانی که تیره و تاریک گردد، اوهام و خرافات را میرساند. بنفش تیره محتوا و نهانگاه فاجعه و مصیبت میباشد و وقتی روشن شود، نشانه تقدیس است و ما را افسون خواهد کرد. بنفش نماد هرج و مرج، مرگ، ستایش و عصمت، و بنفش متمایل به آبی القاکننده تنهایی است. بنفشِ قرمز نشان عشق یزدانی و سلطه روحانی است (مقدسی، 1372: 59 -60).
آبی
کسانی که رنگ آبی و فیروزهای را دوست دارند، بسیار احساساتی و اسرارآمیزند وکارهای شخصی خود را بهخوبی اداره میکنند. پشتکار دارند، باثباتاند و به نصایح دیگران در مورد کارهای خود کمتر توجّه میکنند. اغلب ظاهری آرام و سرد دارند و در عین حال، سرشار از انرژی و نیروی سر زندگی هستند. آنها افرادی محبوباند زیرا عمیقاً دوست دارند به دیگران کمک کنند. بسیار انعطافپذیرند، قدرت تصمیمگیری بسیار بالایی دارند و میتوانند احساسات و هیجانات خود را کنترل نمایند. ظاهر آرامشان دیگران را وادار میکند که به آنها احترام بگذارند و دوست دارند پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرند. در خرید و پوشش لباس قناعت میکنند. پشتکار دارند و به دنبال کشف حقیقت هستند. افرادی باهوش، مستقل، مسئولیتپذیر، معقول و باثباتاند. آبی، رنگی است که احساس رضایت در انسان به وجود میآورد؛ اثری آرامکننده و طراوات بخش بر سیستم اعصاب دارد و به شخص امکان میدهد که بر خودخواهی خویش غلبه کند (حدادگر، 1390: 182- 189). افرادی محافظهکار این رنگ را دوست دارند. این افراد معمولاً انسانهای موفقی هستند و ارتباطات صحیحی برقرار میسازند و بهندرت کارهای احساسی میکنند. آنها بسیار سیاستمدارند و در عین حال، افرادی دوستداشتنی هستند، از خصوصیات خود آگاه و از عشق و محبت و صبر سرشارند (مختاری، 1376: 38 -37). رنگ آبی انسان را به سوی دقیق شدن در بینهایت سوق میدهد و هر قدر روشنتر باشد، انعکاس موجی خود را از دست میدهند و به آرامش خاموش رنگ سفید میرسد (مقدسی، 1372: 55). رنگی خالص است که نه نشانی از زرد دارد و نه اثری از قرمز. آبی رنگی است که در مقابل قرمز همواره بیتحرک و شکیباست. همیشه روبه سردی و قرمز روبه گرمی میرود. آبی همواره متوجّه درون است. به همان اندازه که قرمز با خون الفت دارد، رنگ آبی با اعصاب وابستگی دارد. اشخاصی که رنگ آبی را ترجیح میدهند، اغلب دارای پوستی رنگ باختهاند، وگردش خون آنها ضعیف است و اعصابی قوی و محکم دارند. آبی در طبیعت پرقدرت است و دوران خودنمایی آن فصل زمستان میباشد. زمانی که رشد و نمو طبیعت خاموش میشود و تمام جوانهها در ظلمت خواب فرو میروند، رنگ آبی زندگی خود را آغاز میکند و جلوه و شکوه مییابد. آبی همیشه سایهدار است و میل دارد در تاریکی خودنمایی کند. همیشه نامحسوس است و درعین حال اتمسفر شفافی را نشان میدهد. آبی در جوّ زمین از طلوع صبح تا غروب آفتاب و حتّی در شب به چشم میخورد. از روشنترین تا تاریکترین آن در طبیعت وجود دارد. آبی جنبههای گوناگون روحی را نشان میدهد. در فکر و روح داخل میشود، با روان آدمی پیوند میخورد و تا اعماق و انتهای روح نفوذ میکند. «آبی معنی ایمان میدهد و اشارهای است به فضای لایتناهی روح. برای مردم چین، رنگ آبی نماد جاوید است. وقتی آبی تاریک میگردد سقوط و تنزل میکند معنی وَهم، بیم و ترس، غم و اندوه، مرگ و نیستی را به خود میگیرد امّا همیشه نشاندهنده فکری برتر و مافوق طبیعی است و به عالم بالا اشاره مینماید. لباس آبی رنگ حضرت مسیح (علیهالسلام) در تابلوی شکنجه مسیح (علیهالسلام) اثر گرانوالد از نمونههای گویا و معروف میباشد. در اکثر آثار وی و سایر نقاشان، آبی نمایش مقاومت و تحمل حضرت مسیح (علیهالسلام) و سایر قدیسین است (همان: 61- 62).
سبز
رنگ سبز از نظر روانشناختی طبیعت و تازگی است. افرادی که به این رنگ علاقهمندند، روابطشان با دیگران بر پایه اصول و قرارداد است؛ دوست ندارند در زندگیشان حوادثی به وقوع بپیوندد امّا کنجکاوانه به ماجراهای زندگی دیگران توجّه دارند. سبزها روحیهای متعادل دارند و پیش از انجام دادن هر کاری بهخوبی تعمق و اندیشه میکنند؛ به همین دلیل، برایشان بسیار دشوار است اگر از آنها بخواهیم که یک تصمیم آنی بگیرند. آنها کارهایشان را بهطور مداوم ارزیابی میکنند و به انتقاد از خود میپردازند؛ حتّی اگر دیگران عملکرد آنها را در این زمینه تحسین کرده باشند و همیشه به دنبال تجربههای جدید هستند (حدادگر، 1390: 182- 189).
کاندینسکی2 در مورد رنگ سبز میگوید که «رنگ سبز مطلق، آرام بخش ترین رنگهاست. این رنگ هیچ انعکاس موجی حاوی شادابی و رنج یا ترس ندارد و به هیچ طرفی در حرکت نیست، بلکه آرام و ساکن و راضی از خود است، اما اگر به آن رنگ زرد اضافه شود، زنده میگردد. فابر بیرن در کتاب خود اظهار میدارد که رنگ سبز مظهر طبیعت، حس زندگی و تعادل میباشد و کسانی که از رنگ سبز خوششان میآید، در برنامههای جمعی از جمله بازی و سینما شرکت میکنند، و بسیار سریع خود را با اجتماع وفق میدهند و به آن عادت میکنند. فروید3، روانشناس معروف، میگوید: «سبزها رفتاری ساده دارند و شهروندان خوبی هستند. بعضی مواقع دوست نداشتن این رنگ به منزله اختلال فکری است.» اما کسانی که به رنگ «سبز – آبی» علاقهمندند، بیشتر عاشق خودشان هستند. افرادی مستبد، با طبع بالا و سلیقه عالی، حساس و در عین حال، بسیار سردمزاجاند و احتمالاً طلاق گرفتهاند (مختاری، 1376: 38). سبز رنگی است که در حد وسط رنگ آبی و زرد قرار دارد و ترکیبی از دو رنگ مذکور میباشد و با تغییر نسبتهای زرد وآبی نمونههای سبز متغیر میگردد. سبز یکی از رنگهای درجه دوم است. ساختن رنگ سبزی که نه به آبی و نه به زرد متمایل باشد، کار آسانی نیست. سبز رنگ دنیای سبزیجات و معلول عمل فتوسنتز گیاهان است. وقتی زمین را روشنی فرا میگیرد و ذرات آب و هوا در فضا رها میشوند، رنگ سبز به وجود میآید. رنگ سبز نشاندهنده آرامش و امیدواری و آمیزشی از دانش و ایمان است. هنگامیکه سبز متمایل به زرد شود، احساس جوانی و نیروی بهاری را به وجود میآورد. در بهار و تابستان که رنگ سبز فراوان دیده میشود، خوشحالی و لذّت بردن از این ایام غیرقابلتصور است. وقتی رنگ سبز خالص باخاکستری مخلوط شود و تیره گردد رو به زوال میرود. رنگ سبز متمایل به زرد درکنار رنگ نارنجی، شدیدترین اثر را دارد و رنگی فعال میشود. سپس، به حالتی معمولی و لطیف مبدل میگردد. رنگ سبز رنگ طبیعت است و یک حالت تصاحب، چه از نظر مالی و چه از لحاظ معنوی، دارد. قدرت اراده و اطمینان، اعتماد به نفس، امید، رویندگی، ترقی، صفا، جوانی، طراوت، شادابی و پایداری از خصوصیات رنگ سبز است و مبین طرز تفکر بهتر میباشد. احساس آرامش را میتوان با سبز نشان داد؛ ازاینرو، محل کار دائمی، لوازم و ماشینآلات وکارخانهها با سبز رنگآمیزی میشوند (مقدسی، 1372: 60 -61).
خاکستری
بهطورکلی، هماهنگی رنگها به عکسالعمل فیزیولوژیکی اعصاب انسان نیز بستگی دارد. وقتی تحریک طبیعی و فعالیت عصب رخ دهد، به ناچار و بیاختیار عکسالعملهایی به وجود میآید. بنابراین، خصوصیات رنگها به تحریک اعصاب بینایی وابسته است و فعالیت خاص عصبی محسوب میشود. اوالد هرینگ، فیزیولوژیست مشهور، میگوید: «چشم و اعصاب همیشه تمایل بیشتری به رنگ خاکستری دارد و موقعی که این رنگ وجود نداشته باشد، فقدانش ناراحتی ایجاد میکند؛ زیرا آرامشی که در اثر رنگ خاکستری به وجود میآید از بین میرود.» خاکستری رنگی است خنثی و از رنگهای پیرامون خود ماهیت مییابد. رنگ خاکستری با تضادهای شدید و خشن خو میگیرد و نیروی آنها را جذب کرده، از قدرت و پختگی رنگها کم میکند. این رنگ یا از اختلاط رنگهای سیاه و سفید یا ترکیب رنگهای مکمل (زرد + ارغوانی) (آبی + نارنجی) (سبز + قرمز) به دست میآورند. دلاکروا درباره رنگ خاکستری گفته است: «خاکستری مخرب نیروی رنگهاست.» (مقدسی، 1372: 58 -59)
سیاه
به نظر کاندینسکی، رنگ سیاه بر عکس سفید، نشانگر عدم نیستی و مانند سکوت ابدی بدون آینده و امید است. این رنگ اصلاً صدایی ندارد. هر رنگی روی سفید، ضعیف و درهم میشود و هر رنگی که روی سیاه قرار گیرد، برجسته و مشخصتر میشود. تعادل بین سفید و سیاه، در اصل رنگ خاکستری است، که نه صدا و نه حرکتی دارد و دارای سکوتی تسلیناپذیر است (مختاری، 1376: 40). سیاه علامت غمپرستی، بیحوصلگی، بیتفاوتی، انزوا و کدورت است (مقدسی، 1372: 62).
نتیجه گیری
امروزه در روانشناسی نوین، رنگها یکی از معیارهای سنجش شخصیت به شمار میآیند؛ چراکه هر یک از آنها تأثیر خاص روحی و جسمی در فرد باقی میگذارد و نشاندهنده وضعیت روانی و جسمی اوست. این موضوع با توجه به پیشرفتهای دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است. رنگ به خودی خود در هنر وسیله پرقدرتی برای بیان و نشان دادن حالتهای عمیق درونی است. رنگها بهعنوان محرکهای محیطی اثر بسیار زیادی بر سیستم عصبی انسان دارند. رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید میکنند و برای نمایش دادن فضای پرهیجان کاربرد دارند. رنگهای گرم تحریککننده، سبب فعالیت و جنبوجوش میشوند و الهامدهنده روشنی، شادی، زندگی و مولد حرکتاند؛ درحالیکه رنگهای سرد برعکس موجد حالتهای انفعالی، سکون، بیحرکتی و تلقینکننده غم و اندوه میباشند.
بدون دیدگاه